خسته ام
خسته ام ازحرف هـای تکراری خـسته ام ازلبخـــــند اجباری
خسته ام ازبغـــض های بیهوده خسته ام ازغم های نیاسوده
خســته ام ازتلخی شـــــبــــها خســـــته ام ازدیدن رویـــــــا
خســـــته ام بـــــس کشـیـــدم غـــم هـرنـاکـسی
خــــــسته ام بس کـه نـالــــیدم دربـــــی کسی
خسته ام ازقلبـــــهای دردست ها بازیـچــه شد
خـــــــسته ام ازقلب های شـکسـتـه درمان نشده
خســــته ام ازگـــــریــــــــه هــــای زار وزار
خسته ام ای خدا؟چــرامنــونمیرســونی به دیـدار؟
نظرات شما عزیزان:
سبزه زاریست پر از یاد خدا
و در آن باغ کسی می خواند
که خدا هست، دگر غصه چرا؟!؟!...
آرزو دارم:خورشید، رهایت نکند
غم، صدایت نکند
ظلمت شام، سیاهت نکند
و تو را از دل آنکس که دلت در تن اوست حضرت دوست جدایت نکند...